رمان فرانسوی Les Filles du feu suivi de Aurelia Preface de Beatrice Didier
ژرارد دو نروال
سه رمان دختران آتش ، پاندورا و اورلیا
« وقتی که به میدان کنکورد رسیدم ، فکر و ذکرم این بود که خودم را هلاک بکنم . چند باری راهم را به سوی رود سن کج کردم ، اما یک چیزی در وجودم مانع از به انجام رساندن آن طرح و نقشه ام می شد. ستاره ها به شکل نوار باریک روشنی می درخشیدند. به ناگاه این طور به چشمم آمد که ستاره ها همگی با هم بی فروغ شدند، درست همانند شمع هائی که در کلیسا دیده بودم که خاموش می شدند. این طور تصور می کردم که به پایان کار این دنیا رسیده ایم، درست همان طور که در کتاب آخرالزمان سنت-ژان خبرش آمده بود این طور تصور می کردم که خورشیدی سیاه رنگ در دل آسمانی شبیه به صحرا جای گرفته است و یگ گوی سرخ رنگ به رنگ خون نیز بر فراز باغ تویلری می درخشد. به خود گفتم : شب بی پایان شروع شده است، شبی که مهیب و خوفناک خواهد شد. وقتی آدمها ملتفت شوند که دیگر خورشیدی در کار نیست آنوقت چه بر سرشان خواهد آمد؟ من از مسیر خیابان سنت-اونوره به سر جای اولم برگشتم و با دهقانانی که در مسیر راه می دیدم و البته با تأخیر آمده بودند سر صحبت و شکوه و شکایت را باز می کردم . من از ورای مه ی که باد خیلی سریع به کنار می زد، حضور همزمان چندین ماه را در آسمان می دیدم که به سرعت بسیاری از پی هم می آمدند و می گذشتند. به گمانم کره زمین از مدار حرکتش بیرون زده بود و در حرکتی سرگردان می چرخید، درست همانند یک کشتی که ستون عرشه اش شکسته باشد. زمین انگار گاه به ستارگانی نزدیک و یا از آنان دور می شد که نوبت به نوبت درشت تر و یا ریز تر می شدند . نزدیک به دو یا سه ساعتی ، نظاره گر این شکل از بی نظمی بودم و دست آخر راه به سمت تالارهای عمومی شهر کج کردم. دهقانان بارهای غلات و حبوبات شان را می آوردند و من هم به خود می گفتم : « این دهقان ها اگر ببینند که شب و تاریکی اش کش دار شده است چطور شگفت زده خواهند شد… » با وجود این ، سگ ها این سو و آن سو در حال پارس کردن بودند و خروس ها نغمه ی خود را می سرائیدند. من در حالیکه خستگی در هم شکسته ام ساخته بود بود به خانه برگشتم و روی تخت ولو شدم.»
«یکی از دوستانم بنام پل خواست که من را تا خانه ام برساند ام. در جواب گفتم که به خانه باز نمی گردم.
او در جواب گفت:«اما قرار است که کجا بروی .»
در جواب گفتم : «به مشرق زمین.»
در همان حین که همراهی ام می کرد ، در دل آسمان در جستجوی ستاره ای بودم که به گمانم آن را می شناسم. گوئی که آن ستاره صاحب تاثیری بر ر روی سرنوشت و تقدیر من باشد . ستاره را که پیدا کردم. آنگاه در همان حال، دنبال کردن مسیر خیابان ها در همان امتداد قابل مشاهده ی ستاره ر ا ادامه دادم و به این ترتیب حرکت در همان راستای سرنوشتم را شروع کردم. میخواستمم که ستاره را تا زمان فرار رسیدن مرگ خویش نیز به چشم خود ببینم . »
اگر شما هم علاقهمند به خرید اینترنتی کتاب رمان Les Filles du feu, La Pandora et Aurélia هستید، میتوانید از طریق همین صفحه نسبت به ثبت سفارش و تهیه آن اقدام کنید.
خلاصه کتاب Les Filles du feu, La Pandora et Aurélia
این کتاب حاوی سه داستان نیمه کوتاه است که شباهت هائی به هم دارند و معرف شخصیت تیره و رمز آلود نروال هستند . ماجرای زندگی دخترانیست که در زندگی خود نروال بوده اند ، دخترانی دست نیافتنی در عالم واقعی ، دخترانی که نروال به ستایش آنان می پردازد . این سه داستان کوتاه اشاره های عمیقی به شیفتگی های عاشقانه ای نروال ، ناکامی های عاشقانه ای او در رابطه با زنان و علی الخصوص توهم هائی خلسه گونه دارد که تأثیرگزاری های عمیق و وحشتناکی بر کیفیت زندگی او داشته اند. این سه داستان را باید ترکیبی از تخیل، اتوبیوگرافی ارزیابی کرد.
این اثر صاحب آهنگی بدیع در ادبیات فرانسه بوده است تا بدان حد بدیع که حتی بودلر نیز تنها در مواردی نادر چیزی شبیه به آن را خلق کرده اند ( آندره ژید.)
قیمت و خرید آنلاین کتاب Les Filles du feu, La Pandora et Aurélia
قیمت کتاب رمان Les Filles du feu, La Pandora et Aurélia در فروشگاه برته به دلیل تخفیف ویژهای که برای آن در نظر گرفته شده است، بسیار مقرون بهصرفه بوده و هر اهل کتابی را وسوسه میکند که دراسرعوقت، این رمان را از برته خریداری کند. پس اگر شما هم قصد خرید آنلاین کتاب رمان فرانسوی Les Filles du feu, La Pandora et Aurélia را از این مجموعه دارید، میتوانید از طریق همین صفحه، آن را به سبد خرید بیفزایید و با تکمیل فرایند ثبت سفارش، یک خرید اقتصادی و موفقیتآمیز را تجربه کنید.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.